سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روان شناسی و کودکان استثنایی

عوامل عقب ماندگی ذهنی هنگام تولد

عوامل عقب ماندگی ذهنی هنگام تولد

بسیاری از اختلالات حسی و حرکتی و هوشی کودکان حاصل شرایط نامطلوب زایمان و یا بر اثر اشتباهات پزشکی به هنگام تولد می‌باشد. که اگر از این گونه ضایعات به هنگام تولد جلوگیری نشود موجبات صدمات بیشتر و گاه جبران‌ناپذیر در آینده می‌گردد. ضایعات مغزی از متداول‌ترین ضایعات زمان زایمان است و مهمترین علل عقب ماندگی ذهنی محسوب می‌شود. زایمان‌های سخت و پیچیده، بیهوشی طولانی، خونریزی شدید داخلی، پیچیدگی ناف به دور گردن، دشواری استنشاق، استفاده از وسایل جراحی، ترکیدن غشاءها، استفاده از داروهای بی‌حسی و بی‌هوشی، مشکلات تنفسی نوزاد، تولد زودرس، تولد دیررس، نوزاد سبک وزن یا سنگین وزن و عوامل دیگر باعث مختل ساختن سیستم مرکز عصبی، عقب ماندگی ذهنی و یا نقیصه‌ها و ضایعات دیگر می‌گردد.

1ـ تولد زودرس: که علت اصلی آن بعضی از امراض مادری (قند و کلیوی) و ناهنجاری در دهانه رحم و پاره شدن قشرهای دربرگیرنده جنین می‌باشد. مهمترین مشکلی که در تولدهای زودرس باعث مرگ و میر اکثر نوزادان می‌شود. مرض اختلالات غشاء زجاجی می‌باشد. این مرض بر رشد ریه‌ها اثر گذاشته بدین نحو که بین لوله‌ها و کیسه‌های مویی شش‌ها غشایی به وجود می‌آید و این غشاء جریان اکسیژن به داخل خون و دی اکسید کربن به خارج از خون را مختل کرده و ممکن است مقدار اکسیژن بقدری در خون طفل کم شود که ضایعات مهم مغزی را ایجاد نماید.

2ـ تولد دیررس: کودکان دریرس ممکن است از لحاظ کمبود قند خون دچار مشکلاتی شوند و یا ممکن است مشکلات عصبی دیگری (ناتوانایی‌های یادگیری) در سال‌های بعدی عمر داشته باشد.

3ـ نوزادان نارس (سبک وزن): کودکانی که به هنگام تولد وزنشان از 2 کیلوگرم کمتر باشد بایستی تحت مراقبت شدید پزشک قرار گیرند و یا در حد امکان در اینکوباتور (قفس شیشه‌ای) که ویژه نگاهداری اطفال نارس است نگهداری شود. تغذیه اینگونه افراد در روزهای اول بسیار مهم است زیرا ممکن است به هنگام شیرخوردن نفس آنها بند آمده و خفه شوند. و بطور کلی چگونگی رشد آنها در روزها و هفته‌های نخستین زندگی بسیار حساس است، هرگونه بی‌احتیاطی ممکن است علاوه بر ایجاد نارساییهای حسی و حرکتی و ذهنی در نوزاد، موجب مرگ طفل را نیز فراهم کند.

4ـ ترکیدن غشاءها: ترکیدن غشاءهایی که جنین را دربر می‌گیرند در صورتیکه زودتر از 24 ساعت قبل از زایمان باشد بعلت اینکه مایع خارج شده از آنها محیط مناسبی را برای رشد میکروب‌ها فراهم می‌آورد ممکن است عامل ایجاد آلودگی زیادی برای مادر و جنین شده و صدمات غیرقابل جبران و وخیمی را برای نوزاد به همراه داشته باشد.

5ـ داروهای بیهوشی و بی‌حسی: تقریباً تمام مداروهایی که در موقع درد زایمان یا وضع حمل به عنوان مسکن برای زائو تجویز می‌گردد بر روی مغز نوزاد فشار می‌آورند. زیرا تمام آنها به راحتی از طریق جفت به بدن و در نتیجه جریان خون جنین وارد می‌شوند. در صورتیکه مقدار داروی تجویز شده زیاد باشد ممکن است اعصاب نوزاد را تحت فشار قرار داده و در نتیجه باعث شود که نوزاد بلافاصله پس از تولد نتواند با نیروی خودش تنفس کند و احتیاج به دستگاه تنفس مصنوعی داشته باشد.

6ـ زایمان‌های طولانی: در بعضی از مواقع به واسطة طول مدت زایمان و ایجاد شرایط نامساعد برای جنین، فشارهای غیر طبیعی بر نوزاد وارد شده و سبب اختلالات ذهنی می‌گردد. معمولاً علت زایمان‌های طولانی عبارتند از: عدم تناسب بین جمجمه کودک و استخوان لگن مادر، حالت کم حرکتی رحم، بزرگی غیرعادی نوزاد، قرار گرفتن غیرعادی کودک در رحم، واکنش‌های هیجانی و غیرعادی مادر که سبب جلوگیری از تولد بموقع کودک و فشار بر وی می‌شود پیچیدگی ناف به دور گردن نوزاد، نارسایی تنفسی و غیره. زایمان‌های طولانی باعث می‌شود که نوزاد از همان لحظات اول به حالت خسته و فرسوده و آسیب دیده یا احیاناً نیمه جان به دنیا می‌آید. معمولاً بر اثر فشار زیاد یا طولانی، ناحیه سر صدمه دیده و گاهی نوزاد دچار بیحالی و خفگی می‌شود و کودک از آغاز تولد که شروع سازگاری فیزیولوژیکی و بیولوژیکی با محیط است از فعالیت باز می‌ماند و هوای کافی به سلول‌های او نمی‌رسد و همین وقفه موجب نقصان رشد عمومی و عقب ماندگی ذهنی کودک می‌گردد.

ج ـ عوامل عقب ماندگی ذهنی بعد از تولد

عوامل زیادی ممکن است موجبات نارسایی و عقب ماندگی ذهنی کودک شود که می‌توان از جمله آنها از موارد ذیل نام برد.

1ـ انواع مننژیت: این بیماری بخصوص در هفته‌ها و ماه‌های اول تولد مخصوصاً اگر با تب شدید همراه باشد و منجر به حالت اغماء گردد ممکن است باعث اختلالات مغزی و ضایعات سلسله اعصاب و جلوگیری از رشد عادی هوشی کودک و ایجاد عقب ماندگی ذهنی شود.

2ـ مسمومیت‌ها: در برخی موارد مسمومیت‌های غذایی و دارویی و شیمیایی در طفل بویژه در دوران شیرخوارگی و خردسالی سبب ایجاد ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی گردد و در نتیجه موجب عقب ماندگی ذهنی و فلج مغزی می‌گردد.

3ـ ضربه‌های وارده بر مغز کودک: در بسیاری از موارد ضربه‌های وارده بر مغز کودک مخصوصاً در سنین اولیه که هنوز جمجمه کودک محکم و استخوانی نشده است ممکن است سبب ایجاد ضایعات مغزی و مشکلات حرکتی و فلج مغزی گشته و یا به عقب ماندگی ذهنی منجر شود.

4ـ اختلالات غدد داخلی: در بخضی موارد به علت اختلالات غدد داخلی بویژه غده‌های هیپوفیز و تیرئوید نارسایی‌هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می‌شود که مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک شده و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری نموده و موجب اختلالات گوناگونی در فعالیتهای ذهنی و حسی و حرکتی می‌گردد.

5ـ کمبود غذا و سوء تغذیه: سوء تغذیه و فقدان یا نارسایی بعضی از مواد غذایی لازم برای رشد طبیعی کودک موجب اختلال در رشد عمومی و بعضاً ناتوانی عصبی و ناهنجاری روانی گشته و عقب ماندگی ذهنی را سبب می‌شود. مثلاً بعضی از کودکان و نوجوانان که از تغذیه لازم برخوردار نبوده‌اند بر اثر گرسنگی مستمر تا سه سال نسبت به دیگر همسالان خود عقب ماندگی داشته‌اند که جبران آن در سنین بالاتر به سختی انجام پذیر است.

6ـ خستگی جسمی و روانی و اختلالات عاطفی: گاهی اوقات خستگی‌های بدنی کودک که بر اثر سوء تغذیه و عدم خوواب کافی یا ابتلاء به بیماری و ضعف عمومی حاصل می‌شود بر دستگاه مغز و اعصاب کودک اثری نامطلوب میگذارد و کشمکش‌های شدید و طولانی عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی، موجب فرسودگی و اختلالات و کندی ذهن می‌شود.

7ـ عوامل محیطی و فرهنگی: عدم امکان ارائه تسهیلات و برنامه‌های آموزش و پرورش که معمولاً بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی می‌باشد از جمله عواملی است که در رکود هوشی کودکان مؤثر است. در این شرایط عقب ماندگی کودک را عقب ماندگی فرهنگی می‌نامند. این نوع عقب‌ماندگی به علت فقر فرهنگی و ضعف انگیزه‌ها و محرکات لازم و ضروری محیط تربیتی کودک بوجود می‌آید. تحقیقات بسیار زیادی ثابت کرده است که تجربیات سالهای اولیه نه فقط عامل بسیار مهمی در رشد عمومی مهارت‌ها میباشد بلکه رشد ارگانها و سیستم عصبی نیز کاملاً به محرک‌های مناسب در سال اول عمر یا سننی نزدیک به آن بستگی دارد.

از این رو نوزادان درین سن بایستی فرصت مناسب برای نگاه کردن، شنیدن و دست زدن به اشیاء داشته باشند که برای رفتارهای بعدی نیز انگیزه‌هایی ایجاد می‌نماید فقدان محرکات محیطی مناسب موجب می‌گردد که کودک انگیزه‌های لازم را در تحرک و تلاش و تفکر و کسب تجارب تازه که در پرورش رشد هوشی کودک بسیار مهم می‌باشد، را نداشته باشد.