باز هم سخن از رنگ خداست
باز هم سخن از رنگ خداست
باز هم سخن از رنگ خداست، بوی خدا، دست خداست...
جایی که تواناترین قلم کم میاورد.. جایی که قلم ماهرترین نقاش رنگی ندارد.جایی که شیواترین سخن بی اثر است.
آری نعمتی که دردش برای والدینش شیرین ترین، امانتی که زحمت تربیتش برای مربیان بهترین هدیه و وجودش گرمابخش کانون اجتماع است.
شاید خیلی از ما نتوانیم حتی لحظه ای را به فکر مجاورت با این افراد باشیم اما .. "لا یکلف الله نفسا الا وسعها"
شاید خیلی نتوانیم خدمت به این افراد را به صورت معنویش متصور باشیم اما هستند افراد بیشماری .."واقرضواالله قرضا حسنا"
اکنون با گذشت سالهای سال از شناسایی کودکان با نیازهای خاص باز هم علل و آسیب های احتمالی ناشناس مانده است. اما از مشکلات خانواده های این کودکان کسی بی خبر نیست،
آیا تا به حال به پای درد دل این خانواده ها نشسته اید؟ ما که خیلی دویدیم و قبل تر از ما هم بیشتر... هنوز تکلیف بیمه مشخص نیست. البته نا گفته نماند که با تمهیدات معاونت سلامت ، استانداردسازی خدمات پزشکی و پیراپزشکی آغاز شده و به امید متعال تا سالآتی خدمات توانبخشی هم از پرداخت بیمه ها بهره مند خواهد شد... کاش می شد تا آن زمان تفاهم نامه ای با وزارت رفاه امضا می شد تا بخشی از هزینه های سرسام آور به خانواده ها بر می گشت.
کاش می توانستیم نقش پدرهای ایرانی را در بخش درمان و توانبخشی این افراد پررنگ تر کنیم...کاش می توانستیم از هم گسستگی کانون گرم برخی از خانواده های این افراد را کمتر کنیم...
هرگونه اختلاف دال بر بی اعتمادی و ناامیدی بوده و تنها بازنده این جدال کودک بی سرپناه است. آن هم کودکی که حتی در کنار والدین هم نیازمند است!!!
چه خوب بود اگر جوامع پزشکی - توانبخشی ، تمهیدات موثری برای پیشگیری از بسیاری از بیماری ها انجام میداد، چه خوب بود اگر اطلاعات کافی نسبت به بیماری نداشتیم به تنهایی وارد عمل نمی شدیم!!!!و کاش تجهیز مراکز درمانی به امکانات مدرن به سهولت انجام می گرفت...